جراحی

ساخت وبلاگ
از جراحی چیزی که هیچوقت یادم نمیره،صورت رنگ پریده مریض ترومایی بود که دایم میگفت میترسم و دارم میمیرم.و چند دقیقه بعدش که فوت کرده بود و هنوز دستم رو نگه داشته بود..که همیشه یادم بمونه وقتی مابین این دنیا و اون دنیا یه نفر وایسادی چقدر چقدر چقدر ثانیه ها و دقیقه ها ارزش داره.یادم نمیره که یه لحظه غفلت از بچه ها و سوختگی هاشون چیکار میتونه بکنه.که چطور دستگاه گوارش رو باید همراهی کرد وقتی که مردم تمایل به خوردن میخ و شیشه و اسید و پک های مواد مخدر و سکه و هزار چیز دیگه هم دارن.به هرحال سلیقه ها فرق داره! از اینکه گاهی سوچور زخم جواب نمیده.باید باز گذاشت و رها کرد تا هر چرک و لعنتی که هست تخلیه شه.از برق گرفتگی و سقوط از ارتفاع.از چاقو خوردگی ها و چاقو خوردگی ها..از فیکس اورژانس بودن ها.بیخوابی کشیدن ها.از توجیه هزارباره همراه بیمارها.. از اینکه عضو گانگرن شده و از دست رفته،فرقی نمیکنه کجا هست و چقدر دوسش داری.باید جداش کنی و تمام..از اینکه چطور مهمترین فصل زندگیم وسطای همین دوماه جراحی بود که برای همیشه بسته شد.که چطور فک نمیکردم زنده بمونم و زنده ام انگار..
+ نوشته شده در جمعه سی ام تیر ۱۳۹۶ساعت 17:9 توسط حنا |
وضعیت بوردرلاین...
ما را در سایت وضعیت بوردرلاین دنبال می کنید

برچسب : جراحی, نویسنده : borderlinesituationo بازدید : 42 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:25