بی اعتمادی...

ساخت وبلاگ

نمیدانم،حکایت اعتماد تخریب شده است یا اعتمادی که از اول نبوده اما هر کدام باشد این روزها عجیب نبض رابطه را در دست دارد..بار چندم است که بحث میکنیم بر سر تماس یا صحبت با دوست قدیمی...برایش میگویم که قصدی نیست.که از اول هم نبوده. چت ها را نشان میدهم. اما فقط شک و بدبینی اش بیشتر میشود و البته عصبانیت و کلافگی من هم...به هوای تقویت اعتمادش تمام دوستان گذشته ام را حتی کسانی که از وجودشان خبر نداشت را آنفالو کردم. حالا حتی با پیامی ناچیز و بی اهمیت گارد میگیرد و حمله میکند. هر حرفش را غیر مستقیم توهین حس میکنم. هر حرفش به خودم را مصداق هرزه بودنم برداشت میکنم و قلبم را مچاله میکند و می شکند.
تمام عمر تصورم از ازدواج نه زن و شوهر که دو دوست بود،دو همراه با اعتمادی که هیچ طوفانی به لرزه نمیاندازتش.
حالا اما بابت سلام به هر مردی باید جواب پس بدهم...باید پرواز هر پشه مذکری بازخواست میشوم....هر بار که بحث میشد من برای آشتی به سویش میروم. توهین را حس میکنم و باز پیش قدم میشوم. نمیدانم این روند تا کجا ادامه دارد .فقط میدانم که دلم چرکین شده و از عمق رابطه ام ناامید ام...و این هر روز و با هر بحثمان بیشتر میشود....

وضعیت بوردرلاین...
ما را در سایت وضعیت بوردرلاین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : borderlinesituationo بازدید : 59 تاريخ : جمعه 5 ارديبهشت 1399 ساعت: 17:14